تسنیمتسنیم، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

چشمه بهشتی مامان وبابا

عزیزم تولدت مبارک

      وقتی که پاتو گذاشتی روی این زمین خاکی تموم گلهای عالم شدن از دست تو شاکی خداهم هواتو داشته، تورو با گلها سرشته باتو دنیای پر از درد، واسه ما مثل بهشته   دخترکم، سالروز زمینی شدنت مبارک.           ...
29 آبان 1393

اولین ماه آبان که در کنار تو گذشت

عزیز دل مامان وبابا تو هر روز داری بزرگ وبزرگ تر میشی و البته شیرین و شیرین تر. روزهایی که بابا نیست ازمن قول میگیره که تو رو نخورم اخه خیلی خواستنی و نازی. یه وقتایی تا میتونم بوست میکنم توهم فقط میخندی و خودتو برام لوس میکنی.     تسنیم کوچولو امسال اولین محرم رو پشت سر گذروند. باوجودی که توی مراسم بخاطر شیطنتهای تو هیچی از سخنرانی ومداحی نمیفهمیدم اما  دوست داشتم تو توی این مراسم باشی. بادیدن بچه ها خوشحال میشدی و چهار دست وپا باسرعت میرفتی پیششون واصلا نگران دوری از من نبودی. وای که چقدر بزرگترها ازتو خوششون میومد،آخه مگه میشه تو جایی باشی ونمک نریزی.   باز هم برات مینویسم تا یادم نره توی هر ماه چیک...
28 آبان 1393

مهرماه تسنیم گیگیلی

پاره تنم، نازنینم، عروسکم من وبابا خیلی خیلی دوست داریم.   الهی مامان فدای توبشه، در اوج شیرینی گوله ی نمکی. یه وقتایی بغلت میکنم انقدر بوس ات میکنم و توبغلم به خودم می چسبونمت که بابا محسن شاکی میشه ومیگه بسه دیگه خوردیش. دیوونه ی اون خنده هاتم، یه جوری نمک میریزی که من وبابا تا مرز دیوونگی پیش میریم.          این ماه هم مثل ماههای قبل کارهای جدیدی انجام میدی مثلا: ورق زدن کتاب، بازی دالی موشه( پارچه رو میگیری جلوی صورتت و وقتی بر میداری صورتت رو میاری جلو و میخندی )، بوس کردن( دهنت رو باز میکنی ومیذاری روی صورتمون حالا هرجا که باشه، لپ، چشم، لب) اتل متل بازی کردن(تا...
12 آبان 1393
1