عزیز دل مامان وبابا تو هر روز داری بزرگ وبزرگ تر میشی و البته شیرین و شیرین تر. روزهایی که بابا نیست ازمن قول میگیره که تو رو نخورم اخه خیلی خواستنی و نازی. یه وقتایی تا میتونم بوست میکنم توهم فقط میخندی و خودتو برام لوس میکنی. تسنیم کوچولو امسال اولین محرم رو پشت سر گذروند. باوجودی که توی مراسم بخاطر شیطنتهای تو هیچی از سخنرانی ومداحی نمیفهمیدم اما دوست داشتم تو توی این مراسم باشی. بادیدن بچه ها خوشحال میشدی و چهار دست وپا باسرعت میرفتی پیششون واصلا نگران دوری از من نبودی. وای که چقدر بزرگترها ازتو خوششون میومد،آخه مگه میشه تو جایی باشی ونمک نریزی. باز هم برات مینویسم تا یادم نره توی هر ماه چیک...